سفارش تبلیغ
صبا ویژن

منشور

دو نفر سوار بر یک موتور سیکلت با سرعت در جاده ها می رفتند . راننده کت چرمی بر تن داشت ، که چون دکمه ای نداشت ، باد در آن می پیچید و پخش می شد روی صورت عقبی . بالاخره چاره اینطور دیدند که راننده کت را وارونه بپوشد ، که قسمت باز آن رو به عقب باشد. مشکل حل شد و توانستند خیلی سریعتر برانند و بیشتر لذت ببرند . ولی سر یک پیچ خطرناک قضا کار خود را کرد و هردو پرت شدند داخل یک گودال در کنار مزرعه . صاحب مزرعه آمد بالای سرشان .وبعد هم فورا به اورژانس زنگ زد .. آنها پرسیدند کسی هم زنده است ؟ صاحب مزرعه گفت یکی شون زنده بود ولی سرش بد جوری پیچ  خورده بود به طوری که صورتش رو به عقب بود . من چرخاندمش سر جاش ...ولی طفلک در جا مردو نفسش بند اومد.


ارسال شده در توسط ابوالفضل فندرسکی