آمیز عبدالطمع رفت مشهد روبروی ضریح وایستاد و دعا می کرد یا امام رضا به من دویست هزار تومان پول بده . در همین حال یکی اومد کنارش ایستاد و گفت یا امام رضا به من دویست تومان بده برم نهار بخورم . آمیز عبد الطمع ناراحت شد .دست کرد تو جیبش و دویست تومان درآورد و داد به اون و گفت بیا این دویست تومنو بگیرحواس امام رضا وپرت نکن!!!