سفارش تبلیغ
صبا ویژن

منشور

مردی ادعای خدایی کرد . مامورین حکومت او را دستگیر کردند و نزد حاکم آوردند . حاکم برای اینکه او را بترساند گفت: ای مرد پارسال یک نفر ادعای پیامبری کرد . ما دستور دادیم او را به دار آویختند . مرد مدعی جواب داد : کار خوبی کردید . چون من او را نفرستاده بودم.




ارسال شده در توسط ابوالفضل فندرسکی

یک هواپیمای مسافر بری توپولوف که عازم ایران بود دچار اشکال فنی شده و موتور دست راستش میاستد . جریان را به برج مراقبت فرودگاه اطلاع میدهد .فرودگاه مهر آباد هم جواب میدهد هر طور شده با یک موتور خودت رو برسون به فرودگاه و ما برای فرود اضطراری آماده هستیم کمی بعد خلبان اطلاع میدهد که موتور دوم هم از کار افتاده . مامور فرودگاه فوری با چند نفر از متخصصین فنی و غیر فنی مشورت کرده به خلبان توصیه می کند :هر چه میگویم تو هم تکرار کن ... چاره دیگری نیست !



اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان ...




ارسال شده در توسط ابوالفضل فندرسکی
دو نفر سوار بر یک موتور سیکلت با سرعت در جاده ها می رفتند . راننده کت چرمی بر تن داشت ، که چون دکمه ای نداشت ، باد در آن می پیچید و پخش می شد روی صورت عقبی . بالاخره چاره اینطور دیدند که راننده کت را وارونه بپوشد ، که قسمت باز آن رو به عقب باشد. مشکل حل شد و توانستند خیلی سریعتر برانند و بیشتر لذت ببرند . ولی سر یک پیچ خطرناک قضا کار خود را کرد و هردو پرت شدند داخل یک گودال در کنار مزرعه . صاحب مزرعه آمد بالای سرشان .وبعد هم فورا به اورژانس زنگ زد .. آنها پرسیدند کسی هم زنده است ؟ صاحب مزرعه گفت یکی شون زنده بود ولی سرش بد جوری پیچ  خورده بود به طوری که صورتش رو به عقب بود . من چرخاندمش سر جاش ...ولی طفلک در جا مردو نفسش بند اومد.


ارسال شده در توسط ابوالفضل فندرسکی
شخصی رفت کنار ضریح امام رضا دستاشو بلندکرد و گفت:‏یا موسی بن جعفر تورا به دستان بریده ات کی می خوای ظهور کنی .!!!


آمیز عبدالطمع رفت مشهد روبروی ضریح وایستاد و دعا می کرد یا امام رضا به من دویست هزار تومان پول بده . در همین حال یکی اومد کنارش ایستاد و گفت یا امام رضا  به من دویست تومان بده برم نهار بخورم . آمیز عبد الطمع ناراحت شد .دست کرد تو جیبش و دویست تومان درآورد و داد به اون و گفت بیا این دویست تومنو بگیرحواس امام رضا وپرت نکن!!!



ارسال شده در توسط ابوالفضل فندرسکی